سایت گنج یابی و دانلود کتاب های گنج یابی

سایت گنج یابی و دانلود کتاب های گنج یابی

راهنمای علمی گنج و دفینه و دانلود کتاب های چشم طلایی میراث زرین
سایت گنج یابی و دانلود کتاب های گنج یابی

سایت گنج یابی و دانلود کتاب های گنج یابی

راهنمای علمی گنج و دفینه و دانلود کتاب های چشم طلایی میراث زرین

راهنمای نشانه تاج در گنج یابی و دفینه یابی- توضیحات کامل

راهنمای نشانه تاج در گنج یابی و دفینه یابی- توضیحات کامل

راهنمای نشانه تاج در گنج یابی و دفینه یابی- توضیحات کامل

راهنمای نشانه تاج در گنج یابی:

تاج همیشه سمبل قدرت و حاکمیت یک حاکم است.

این سمبل برای مسیحیان، نشانه حاکمیت و احتشام واپسین بوده و آن را نیز با پسر خدا عیسی توصیف می کنند.

به نظر مسیحیان، برای مدت زمانی با تاجی بر سر بازگشته و شاه شاهان و سرور سروران خواهد شد.

در سیستم جستجوی گنج نیز تاج اهمیتی بسزا دارد.

هرگز در یک سنگ قبر معمولی به نقشی از تاج برنمی خوریم.

در گورستان های بزرگ تنها یک مورد و آن هم در منطقه ای کهب یشتر از جاهای دیگر اهمیت داشته باشد، قابل کشف است.

در مزارهای تابوت دار و یا در قبر یک کشیش منصب دار نیز می توان آن را دید.

این موضوع نیز اولا بر منصب فرد آرمیده، ثانیا بر درجه دینی آن شخص دلالت می کند.

راهنمای نشانه تاج در گنج یابی و دفینه یابی- توضیحات کامل

اگر توجه کرده باشید، تصاویر تاج در هر کجایی که بوده باشند،

زمان حکاکی آن بر روی مزار در بالاترین نقطه به یک حلقه دایره ختم می شود.

اگر چنین چیزی وجود داشت، آنجا محل یک تومولوس است.

افراد زیادی در مراجعات خود این سوال را می پرسند:

«فرض کنیم که مفهوم علامت را کامل فهمیدیم، جهت و مسافت آن چگونه معلوم می شود؟ »

حالا در اینجا باید گفت:

جهت و محل اموال مربوط به فرد صاحب تاج را نمیتوان استنباط کرد.

این کار تنها با بررسی هایی که در اراضی اطراف انجام می شود قابل فهم است، یا اینکه می توان با لوازم و دستگاه های فلزیاب آن را کشف کرد.

علاوه بر این اگر در کنار این علامت، علامت دومی نیز بوده باشد، باید توسط یک فرد خبره مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

اینگونه سمبل های حاشیه ای از عناصر تعیین کننده جهت و مسافت در عملیات جستجو هستند.

نظریه دوم درباره نشانه تاج در گنج یابی و دفینه یابی

تاج در جستجوی گنج تاج نیز اهمیتی به سزا دارد که بستگی به موقعیت قرار گیری آن دارد

اکثرا این علامت نشان و علامت دفینه و بار نیست.

نشان تاج فقط جنبه زینتی دارد مگر در مواردی که در نزدیکی غارها یا قلعه های باستانی دیده شود…

اگر یک تاج وجود داشته باشد و هیج نشانه دیگری در کنار آن نباشد هدف در زیر یا اطراف آن خواهد بود.

نظریه سوم درباره نشانه تاج در گنج یابی و دفینه یابی

معنی آن قبر پادشاهی را میدهد که قبر زیر آن قسمتی است که تاج حکاکی شده به صورت گور دخمه ای البته اگر سنگ بزرگ باشد

و این نماد را در چهار طاقی حجاری کرده باشند قبر داخل خود سنگ به صورت دخمه است

آدرس بزرگ ترین گنج های ایران

تاریخچه جواهرات ایران در واقع از زمان صفویان آغاز می‌شود. سلاطین صفوی در حدود 2 قرن، جواهرات با ارزش را جمع‌آوری کردند. حتی کارشناسان دولت صفوی جواهرات را از بازارهای هند، عثمانی، فرانسه و ایتالیا می‌خریدند و به پایتخت حکومت (اصفهانمی‌آوردند.

گنجینه جواهرات ملی ایران

 

آدم این جا احساس عجیبی پیدا می‌کند. نمی‌دانم اسم این احساس را چه می‌شود گذاشت؟ قدرت؟ شکوه؟عظمت؟ افتخار؟ یا ... شاید با دیدن این همه جواهر، آدم یاد زندگی اشرافی شاهانی بیفتد که خودشان را کاملاً از مردم عادی جدا کرده بودند. یاد تصویر فلان پادشاه با آن همه خدم و حشم و برو و بیا و در کنارش تصویر بچه‌های قد و نیم قدی که با پاهای برهنه توی کوچه‌های خاکی تیله بازی می‌کنند.

اما بیشترین چیزی که این جا به چشم می‌آید، ذوق و هنر هنرمندان ایرانی است، جادوی دست‌هایی که شاهکار کرده‌اند. اگر صاحبان این جواهرات حالا زیر خروارها خاک رفته‌اند، هنر سازندگان این آثار تا همیشه دهان کسانی که از نزدیک به تماشا می‌آیند را باز نگه می‌دارد.این جا خزانه جواهرات ملی ایران است.

خزانه جواهرات ملی، مجموعاً 37 گنجینه دارد. در چینش این گنجینه‌ها سعی شده تا حد امکان جواهرات هم رده، در یک ویترین قرار بگیرند. مثلاً الماس‌ها در یک ویترین، مرواریدها در یک ویترین و...

جواهرات این گنجینه علاوه بر ارزش هنری و تاریخی، از لحاظ اقتصادی، پشتوانه قدرت و ذخیره خزانه مملکتی هم به حساب می‌آیند.

 خیلی نمی توان جواهرات خزانه را از لحاظ تاریخی دسته‌بندی کرد. زیرا بسیاری از آن‌ها مربوط به دوره قاجار است یا  دوره پهلوی و یا از دوره صفوی به جا مانده استمعدود جواهراتی در این خزانه وجود دارد که مربوط به دوره‌های قبل از صفوی است.  بر اساس قانون مصوب 25 آبان 1316 شمسی، قسمت عمده جواهرات به بانک ملی ایران انتقال داده شد و سپس جزو پشتوانه اسکناس و بعداً به عنوان وثیقه اسناد بدهی دولت به بانک، بابت پشتوانة اسکناس قرار گرفت.

 بهای این مجموعه چقدر است؟ هیچ کس جواب این سؤال را نمی‌داند. در این مجموعه گوهرهایی وجود دارد که در جهان نظیر ندارد. مجموعه جواهرات ملی ایران از لحاظ هنری و تاریخی یک مجموعه منحصر به فرد است. آن‌قدر که حتی زبده‌ترین کارشناسان جهان هم نتوانسته‌اند ارزش تقریبی آن را محاسبه کنند.

  تاریخچه جواهرات ایران در واقع از زمان صفویان آغاز می‌شود. سلاطین صفوی در حدود 2 قرن، جواهرات با ارزش را جمع‌آوری کردند. حتی کارشناسان دولت صفوی جواهرات را از بازارهای هند، عثمانی، فرانسه و ایتالیا می‌خریدند و به پایتخت حکومت (اصفهانمی‌آوردند.

در پایان حکومت "شاه سلطان حسین"، با ورود "محمود افغان" به ایران، خزانه دولت دچار پراکندگی شد. ولی بعد با ورود "شاه طهماسب دوم" به همراهی نادر به اصفهان، از خروج جواهرات غارت شده جلوگیری شد.

 خزانه فعلی جواهرات در سال1334 ساخته شد و در سال 1339 با تأسیس بانک مرکزی به بهره‌برداری رسید و به عنوان خزانه جواهرات ملی در اختیار این بانک قرار گرفت.

جواهرات و قطعات موجود در خزانه جواهرات ملی در قالب 36 گنجه دسته بندی شده‌اندمحتویات این گنجه‌ها بسیار متنوع بوده و به طور عمده شامل انواع زیورآلات تزئینی، انواع تاج و نیمتاج، انواع جقه (پیش‌کلاه)، گلدان، سرپوش‌های غذا، قلیان، آینه، تنگ‌های مینا، شمعدان، فیروزه، شمشیر، خنجر، سپر، ساعت، قلمدان، انفیه‌ دان، اشیای آراسته به یاقوت و لعل، تفنگ، عصا، مدال، تخت، سنجاق و گل سینه، مروارید و... است.

 

در زیر برخی قطعات معروف به همراه تصویر و شرح مختصر آنها آورده شده است.

 

 

الماس معروف به دریای نور


 
 

شاید این الماس در میان جواهرات ملی ایران، مقام اول را دارا باشد. این الماس معروف و الماس کوه نور، ظاهراً به علت قرابت نام، پیوسته یک زوج به شمار می‌آمده اند، در حالی که از نظر تراش و رنگ هیچ وجه مشترکی با یکدیگر ندارند. هر دو گوهر از آن نادر شاه بود، اما الماس کوه نور، بعد از مرگ نادرشاه، توسط احمدشاه درانی به افغانستان برده شد. بعد از احمدشاه، به شاه شجاع منتقل شد و پس از شکست شاه شجاع به دست سردار هندی، ملقب به شیر پنجاب، الماس مزبور به تصرف سردار نامبرده درآمد. این گوهرها بعدها به دست کمپانی هند شرقی افتاد و بدان وسیله به دربار انگلستان راه جست و به ملکه ویکتوریا هدیه گردید. هم اکنون نیز این گوهر در تاج ملکه الیزابت، مادر ملکه فعلی انگلستان، نصب است 


الماس دریای نور، پس از قتل نادرشاه، به نوه او شاهرخ میرزا رسید، سپس به دست امیرعلم خان خزیمه و بعداً به دست لطفعلی خان زند افتاد. هنگامی که لطفعلی خان به دست آقا محمدخان قاجار شکست خورد، گوهر مذبور به گنجینه جواهرات قاجار منتقل گشت.

ناصرالدین شاه معتقد بود این گوهر یکی از گوهرهای تاج کوروش بوده است و خود او بسیار به این گوهر گرانبها علاقه داشت و زمانی آن را به کلاه و گاهی به سینه خود نصب می کرد و حتی تولیت دریای نور را منصبی مخصوص قرار داد و این افتخار مهم را به اعیان و بزرگان کشور محول می داشت.


 

دریای نور بعدها داخل موزه دولتی گردید و اینک زینت بخش خزانه جواهرات ملی است.

وزن دریای نور 182 قیراط است و رنگ  آن صورتی است که کمیاب‌ترین رنگ الماس است.

در سال 1344، هنگام بررسی جواهرات ملی توسط دانشمندان کانادایی، درباره این گوهر نکته بسیار جالب توجهی کشف شد:

تاورنیه، سیاحتگر و جواهرشناس معروف فرانسوی، در کتاب خود از الماس صورتی رنگ به وزن 242 قیراط سخن می گوید و اشاره می کند در سال 1642 میلادی آن را در شرق دیده است و نقشه و اندازه های آن را نیز در کتاب شرح می دهد و آن را Grand Table Diamante (الماس یا لوح بزرگ) می نامد. رنگ و شکل این الماس توجه دانشمندان کانادایی را جلب کرد و ایشان معتقدند الماس دریای نور و نورالعین در اصل یک قطعه الماس بوده و بعداً آن را به دو تکه قسمت نموده اند که تکه بزرگ آن دریای نور نام گرفته و تکه کوچک آن که به وزن 60 قیراط است، نورالعین نامیده شده و در حال حاضر در وسط نیم تاج شماره 2 گنجه 26 قرار دارد.




تاج پهلوی





تاج مورد استفاده رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی. این تاج از طلا و نقره ساخته شده و آراسته به الماس های برلیان بسیار اعلاء، تخمه های درشت زمرد، یاقوت کبود و مروارید است. کلاه تاج ابره مخمل قرمز است و در قبه آن که تخمه زمرد خیاره در چنگ نشانده، قرار دارد.

تاج، در چهار طرف، دارای چهار کنگره پله پله به شکل تاج های شاهنشاهان ساسانی است که در وسط و زیر کنگره پیشین آن، خورشیدی زرین با شعاع های الماس نشان و تخمه الماس زرد درشت نصب شده است و در پشت همین کنگره، جقه پایه دار اسلیمی و در پشت آن پر قو قرار دارد.

شمار گوهرهای نشانده شده بر تاج چنین است:  3380 قطعه الماس به وزن 1144 قیراط، 5 قطعه زمرد به وزن 199 قیراط  و 2 آنه، 2 قطعه یاقوت کبود به وزن 19 قیراط و 368 حبه مروارید غلطان جور. وزن تاج از زر و گوهر و مخمل، با هم، 444 مثقال، یعنی در حدود دو کیلو و هشتاد گرم است.

تاجی که قبلاً در تاجگذاری های دوران قاجار، به کار می رفت، تاج کیانی بود، ولی رضاخان پهلوی مایل نبود در تاجگذاری خود از آن استفاده کند. از این روی، در سال 1304 خورشیدی، گروهی از جواهرسازان ایرانی، زیر نظر سراج الدین جواهری، جواهرساز معروف قفقازی و جواهر ساز امیر بخارا که از روسیه به ایران مهاجرت کرده بود از گوهرهای منتخب، تاج مزبور را ساختند و رضاخان و محمدرضا پهلوی، برای تاجگذاری های خود از آن استفاده کرده اند.



جقه نادری



جقه نادری، آراسته به الماس و زمرد، که در وسط آن یک تخمه زمرد دامله درشت خوش رنگ نصب شده است. در زیر جقه، سه آویز زمرد خوش رنگ امرودی آویخته شده است.


قسمت بالای جقه، هفت شقه است و در دو طرف شقه ها نیز دو ریسه و برگ و گل الماس نشان ساخته اند و از نوک شقه های جقه، دو آویز زمرد بسیار اعلای سعیدی امرودی آویخته شده است. در بالای تخمه وسط، هلال الماس نشان و در پایین، در دو سو، شبیه درفش، طبل، لوله توپ و سرنیزه روی زه زین نصب شده است.


پارچه درفش به سه ردیف یاقوت، الماس و زمرد کمرنگ تقسیم شده است. تمام جقه، آراسته به الماس های فلامک خوش آب و درشت و ریز است. رضاخان پهلوی، از جقه مزبور گاهی استفاده می کرد. وزن جقه 33 مثقال و 16 نخود است. (ساخت ایران، سده 12 ه. ق)




تاج کیانی


تاج فتحعلی شاه، معروف به تاج کیانی، که آراسته به الماس، زمرد، یاقوت و مروارید است. این تاج در زمان فتحعلی شاه ساخته شد و مورد استفاده سلاطین قاجاریه قرار گرفت.



این تاج اولین تاجی است که پس از دوران شاهنشاهی ساسانی به این صورت ساخته شده است. ( ساخت ایران، 1212 ه. ق. )




کره جواهرنشان




این کره در سال 1291 هجری قمری، به دستور ناصرالدین شاه، توسط گروهی از جواهر سازان ایرانی به سرپرستی ابراهیم مسیحی از جواهرات پیاده ای که در خزانه موجود بود، ساخته شد. وزن خالص طلای به کار رفته در این کره  34 کیلوگرم و وزن جواهرات آن 3656 گرم است.

 




 تعداد کل جواهراتی که در روی کره نصب شده، بالغ بر 51366 قطعه است. پیدا کردن کشورهای مختلف در میان برق سنگ های گوهرها کار مشکلی است، زیرا به نظر می آید مهارت سازنده آن در جواهر سازی، بیش از نقشه کشی بوده است. دریاهای روی کره به وسیله زمرد و خشکی ها به وسیله یاقوت نشان داده شده است. آسیای جنوب شرقی، ایران و انگلستان با الماس، هندوستان با یاقوت روشن و آفریقای مرکزی و جنوبی با یاقوت کبود مشخص شده است. خط استوا و سایر خطوط جغرافیایی با الماس نشان داده شده است. قطر کره تقریباً دو پا (66 سانتیمتر) است و روی پایه ای که تماماً از طلای آراسته به جواهرات است، قرار دارد.






تخت طاووس (تخت خورشید)



 

به فرمان فتحعلی شاه در سال 1216 هجری قمری، تختی عظیم و مجلل به مباشرت نظام الدوله محمدحسین خان صدر اصفهانی فرمانفرمای اصفهان با جواهر و طلای موجود در خزانه ساخته شد و به مناسبت نقش خورشید مرصعی که در صدر تخت تعبیه شده است به نام تخت خورشید معروف گردید

تخت خورشید سال ها به همان نام نامیده می شد تا این که فتحعلی شاه با طاووس تاج الدوله ازدواج نمود. از همان زمان به مناسبت نام او، تخت به نام طاووس مشهور شد. بعضی از ایرانیان می پنداشتند که تخت مذکور همان "تخت طاووس" هند است و با مقایسه و توصیفی که تاورنیه از تخت طاووس کرده و آنچه خود از تخت طاووس موجود دیده و استنباط کرده به این نتیجه رسیده که ادعای مدعیان باطل است و برای اطمینان و تأیید نظر خود با ناصرالدین شاه مذاکره و از ایشان استفسار کرده و مطمئن شده است تخت طاووس به امر فتحعلی شاه ساخته شده و به نام همسر او طاووس خانم، تخت طاووس نامیده شده است.


پس از درگذشت فتحعلی شاه، سال ها بعد ناصرالدین شاه که در ضبط و ربط جواهر و نفایس سلطنتی، عنایت خاص داشت دستور داد تا تخت یاد شده را تعمیر کرده و تغییراتی جزیی در شکل ظاهر آن دادند از جمله اشعاری که مضمون آنها کیفیت تعمیر تخت به امر ناصرالدین شاه است، در کتیبه اطراف تخت به خط نستعلیق خوش در مصراع های مجزا از یکدیگر روی زمینه زر، به مینای لاجوردی نگاشته شده است. این مصراع ها فعلاً مرتب و دنبال یکدیگر نصب شده است و پیداست که در تعمیر بعدی آنها در جای خود نشانده‌‌اندتخت مذکور تا سال 1360 در تالار کاخ گلستان نگهداری می گردید. در تاریخ 17/6/1360 به خزانه جواهرات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران انتقال یافت تا همواره با توجه به تجانس این تخت با جواهرات موجود در خزانه (موضوع قانون سال 1316 شمسی) نگهداری شود.




گل سینه






 

 

کلاه عباس میرزا


کلاه عباس میرزا یکی دیگر از گنجینه هایی است که در موزه جواهرات ملی نگهداری می شود. (عباس میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار بود). عباس میرزا از این کلاه در مراسم رسمی دربار استفاده می‌کرده. کلاه به شکل یک تاج ساخته شده و بدنه آن از پارچه اطلس و مخمل قرمز است که روی آن مروارید دوزی و پولک‌ دوزی شده است. یک زمرد درشت با دور دوزی الماس هم در بالای تاج قرار دارد.





 

سنجاق سینه




 

سه تا سنجاق سینه، ساخته شده از مرواریدهای درشت. دو تا قو از مرواریدسفید ساخته شده‌اند و اردک از مروارید سیاه. این مرواریدها از خلیج‌فارس صید شده‌اند. مروارید سیاه، یکی از کمیاب‌ترین انواع مروارید دنیا است.


 

تخت نادری 



  اسمش تخت نادری است. ولی هیچ ربطی به نادرشاه ندارد. این تخت در زمان فتحعلی شاه ساخته شد. این را می‌شود از روی کتیبه‌هایی که در اطراف محل جلوس تخت دیده می‌شود فهمید. عنوان «نادری» به خاطر نادر بودن جواهرات به کار رفته در آن است 





 

جواهرات موجود در تخت نادری، 26733 قطعه است. این تخت به صورت قطعات جداگانه و قابل حمل ساخته شده





کوزه قلیان



کوزه قلیان در گنجینه شماره4 خزانه قرار دارد. بدنه کوزه از تخم شترمرغ درست شده و دور آن قابی از طلا گرفته‌اند. اگر به عکس دقت کنید روی دیواره کوزه حکاکی‌های بسیار ظریفی می‌بینید. باور می‌کنید بشود روی پوست تخم شترمرغ از این کارها کرد؟




و اما آثار موجود در موزه بر اساس نوع هنر به کار رفته و یا جنس آنها به چندین گنجینه که با شماره از هم متمایز می شوند تقسیم شده است.

از برخی از آنها در اینجا یاد می کنم:

 

 

 گنجینه شماره 1:محتوی تعداد زیادی قلیان، سرپوش غذا، گلدان، آیینه و اشیای دیگر که همگی با جواهرات تزیین شده اند.

گنجینه شماره 2: شمعدان طلا آراسته به لعل، یاقوت، زمرد و مروارید (ساخته شده در اوایل قرن 12 ه.ق.)

 گنجینه شماره 3: تعدادی قندان، قوری، قهوه جوش و سینی های طلا و مینا و...

 کوزه قلیان ساخته شده از تخم شتر مرغ که حکاکی های بسیار ظریفی دارد.

 گنجینه شماره 4 :  مختص آثار ساخته شده از فیروزه است.

گنجینه شماره 5:تعدادی شمشیر، خنجر جواهر نشان و سر علم طلا

 گنجینه شماره 7: محل نگهداری جقه ها، پیش کلاه ها  که بر روی کلاه ها نصب می شده اند.

 جقه مرصع به جواهرات - ساخته شده در اوایل قرن 19 میلادی

 گنجینه شماره 11: اشیای ساخته شده از یاقوت و لعل. لعل سامری که یکی از بزرگترین لعل های جهان است.

گنجینه شماره 13: مربوط به آثار ساخته شده از مروارید.

 گنجینه شماره 17: تخت نادری قرار گرفته. البته این تخت در زمان فتحعلی شاه قاجار ساخته شده که در آن بیش از 26000 قطعه جواهر به کار رفته است.

 گنجینه شماره 26: مجموعه جواهراتی که در سال های 1317 تا 1346توسط جواهر سازان ایرانی و فرانسوی جهت استفاده خاندان پهلوی ساخته شده است.

 نیمتاج ساخته شده در 1958 م.

 گنجینه شماره 27: مجموعه زمردهای بسیار درشت و آثار تزیین شده با زمرد.

گنجینه شماره 29: آفتابه و لگن میناکاری شده جهت شستن دست که اوایل قرن 19 م. ساخته شده.

 گنجینه شماره 34: تاج مورد استفاده رضاخان و محمدرضا پهلوی که در سال 1304 از طلا و نقره ساخته شده و در آن بیش از 3000 قطعه الماس و چندین قطعه زمرد و یاقوت کبود و نیز بیش از 360 حبه مروارید هم اندازه به کار گرفته شده قرار گرفته است.

 همچنین الماس معروف به دریای نور که قیمتی ترین شیی این موزه است. این الماس همواره با الماس کوه نور یاد

 می شود در حالی که از نظر تراش و رنگ هیچ نزدیکی با هم ندارند.

تخت طاووس (تخت خورشید) که به فرمان فتحعلی شاه در سال 1216 ه.ق. با جواهر و طلای موجود در خزانه ساخته شد.

گنجینه شماره 35: تاج مورد استفاده فرح دیبا که به سال 1967 مبا استفاده از قریب به 1500 قطعه برلیان و نیز تعدادی زمرد و یاقوت و لعل و همچنین بیش از 100 قطعه مروارید توسط "وان کلیف" و "آرپل" ساخته شد


آدرس موزه بانک ملی و گنجینه حواهرات ملی ایران

خیابان فردوس مقابل سفارت ترکیه

روزهای بازدید
شنبه تا سه شنبه

ساعت کار
۱۴- ۱۶:۳۰

گنج قلعه رودخان

قلعه رودخان، قلعه گنج و تاریخ

قلعه رودخان از نظر زمین شناسی در منطقه ای بنا شده است که تقسیم بندی زمین شناسی به مجموعه گشت شهرت دارد و طبق بررسیهای اشتوکلین شامل دو فاز دگرگونی است. اولی مربوط به پرکامبرین-پالئوزوئیک با شدت دگرگونی بالا است و دیگری به زمان مزوزوئیک و با شدت دگرگونی پایین مطلق است. با توجه به گزارشهای زمین شناسی احتمال وجود ذخایر آهن در این منطقه بالا است. از جمله شواهدی برای فعالیت معدن کاری باستانی در این منطقه گزارش شده است.از جمله آنها پس مانده های ذوب در این منطقه است... 

 

قلعه رودخان نام قلعه‌ای تاریخی در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی شهر فومن در استان گیلان است. برخی از کارشناسان، ساخت قلعه را در دوران ساسانیان دانسته‌اند. این قلعه با 6/2 هکتار مساحت بر فراز ارتفاعات روستای رودخان قرار دارد. دیوار قلعه ۱۵۰۰ متر طول دارد و در آن ۶۵ برج و بارو قرار گرفته شده‌است.این بنا به وسیله سنگ و آجر ساخته شده و در بخش های آسیب پذیر و نقاط حساس، سنگ با ملات ساروج به کار رفته، اما در مسیر اطاق ها، برج ها و سقف های گنبدی شکل از آجر، گچ و ملات ساروج استفاده شده است. ارتفاع دیوارها متفاوت و از 3 تا 10 متر متغیر است و در نقاط نفوذ پذیر قلعه، دیوارها و باروها قطور و ارتفاع بیشتری دارند.انتخاب مکان مناسب، بهره گیری از مصالح مقاوم، استفاده از شیوه های مختلف معماری و ایجاد اشکال هندسی متنوع، عظمت خاصی به این مجموعه داده است. فرم کلی قلعه نامنظم است و از دو بخش شرقی و غربی تشکیل شده است.در دورهٔ سلجوقیان این قلعه تجدید بنا شده و از پایگاه‌های مبارزاتی اسماعیلیان بوده‌است. بر روی سردر ورودی آن درج شده‌است که این قلعه در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسام‌الدین امیردباج بن امیر علاء‌الدین اسحق تجدید بنا شده‌است. این کتیبه در موزه گنجینه رشت نگهداری می‌شود.این قلعه در ارتفاعی بین ۶۶۵ تا ۷۱۵متر از سطح دریا واقع شده‌است و در کنار آن رودخانه‌ای با همین نام جاری است.پارک جنگلی منتهی به قلعه رودخان

 

قلعه رودخان از نظر زمین شناسی در منطقه ای بنا شده است که تقسیم بندی زمین شناسی به مجموعه گشت شهرت دارد و طبق بررسیهای اشتوکلین شامل دو فاز دگرگونی است. اولی مربوط به پرکامبرین-پالئوزوئیک با شدت دگرگونی بالا است و دیگری به زمان مزوزوئیک و با شدت دگرگونی پایین مطلق است. با توجه به گزارشهای زمین شناسی احتمال وجود ذخایر آهن در این منطقه بالا است. از جمله شواهدی برای فعالیت معدن کاری باستانی در این منطقه گزارش شده است.از جمله آنها پس مانده های ذوب در این منطقه است.

قلعه ای به وسعت تاریخ

قلعه رودخان میراث مهمی است از دژهای نظامی حکومتی در گیلان. این قلعه مهم تاریخی که مدت ها مرکز فرمانروایان گیلان بوده است، از بزرگترین و باعظمت ترین دژهای نظامی گیلان و حتی ایران محسوب می شود. قلعه رودخان در فاصله ۲۰کیلومتری جنوب غربی فومن واقع شده است. مساحت قلعه بالغ بر ۵۰ هزار مترمربع و در ارتفاعی بیش از ۶۰۰ متر در بلندترین نقطه کوه واقع شده استبرخی از کارشناسان، بنیاد قلعه را به دوره ساسانیان نسبت داده اند. این قلعه در زمان سلجوقیان تجدیدبنا شده و از پایگاه های مبارزاتی اسماعیلیان به شمار می رفته است. برای رسیدن به قلعه بعد از عبور از شهر فومن و گذشتن از روستاهای گشت، کردمحله، سیاه کش، شمس تالان، گوران پس، هولس کام، سیدآباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات می رسیم که از این روستا تا محل قلعه حدود ۵ کیلومتر فاصله است. در حال حاضر بیشتر مساحت آن در قالب طرح پارک جنگلی، سنگ چین و شن ریزی شده است.برای نخستین بار در سال ۱۸۳۰میلادی آلکساندر شودزکو خچکو محقق لهستانی الاصل هنگام تحقیق در گیلان متوجه این قلعه شد و در یادداشت های خود موقعیت این بنا را به ثبت رساند.او درباره قلعه رودخان می نویسد: «دژی است بر بالای کوهی در قسمت علیای رودخانه ای به همین نام، بام آن سنگی است و طرفین ورودی دارای دو برج دفاعی مستحکم است و بر کتیبه سردر ورودی آن حک شده است که این قلعه برای نخستین بار در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هـ.ق برای سلطان حسام الدین امیردباج بن امیر علاءالدین اسحق تجدید بنا شده است. کتیبه ای که متعلق به این قلعه است هم اکنون در گنجینه رشت نگهداری می شود.

توصیف قلعه

قلعه رودخان از دو بخش ارگ (محل زندگی حاکم و حرمسرای وی) و قورخانه (محل فعالیت های نظامی وزندگی سربازان) تشکیل شده است. ارگ در قسمت غربی این بنا در دو طبقه واقع شده و جنس آن از آجر است. قراول خانه ها در قسمت شرقی در دو طبقه با نورگیرها و روزنه های متعدد بر اطراف مسلط است. چشمه ای نیز میان قلعه و گودترین محل آن وجود دارد. بخش شرقی قلعه شامل:دوازده ورودی، زندان، در اضطراری، حمام و آبریزگاه.بخش غربی دوازده ورودی دارد، چشمه، حوض آب انبار، سردخانه حمام، آبریزگاه شاه نشین و چند واحد مسکونی که با برج و بارو محصور شده اند، دیگر بناهای این بخش را تشکیل می دهند. ۴۰ برج دیده بانی دور تا دور قلعه را احاطه کرده که اتاق های هشت ضلعی آن با طاق های گنبدی پوشانده شده است. دور تا دور دیوارها و برج ها روزنه هایی شیب دار دیده می شود که برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شده اند.لازم به ذکر است که در طول تاریخ قلعه، هیچ گاه دشمن به آن نفوذ نکرده و نتوانسته است آن را فتح کند.

طبیعت منطقه رودخان
از روستای قلعه رودخان تا خود قلعه طبیعت بسیار زیبا و چشم اندازهای زیادی وجود دارد که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند. رفت و آمد با وسیله نقلیه تا فاصله یک و نیم کیلومتری قلعه رودخان امکان دارد. در مسیر صعود به قلعه، درختانی با قدمت زیاد، به سمت آسمان سربرافراشته اند و نور از لابه لای شاخه های این درختان به پایین می ریزد.قلعه ۶۶۵ تا ۷۱۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. در سمت راست قلعه، رودخانه ای به همین نام قرار دارد که از ارتفاعات سرچشمه گرفته و آب آن از جنوب به شمال در جریان است.مشکلات موجود رودخان
نبود راه ارتباطی مناسب تا پای قلعه بخصوص چند کیلومتر انتهایی جاده که به صورت خاکی و بدون زیرسازی است، برای گردشگران مشکل آفرین است. نداشتن پارکینگ مناسب برای اتومبیلها، نبودن امکانات پذیرایی مانند رستوران، چایخانه و اقامتگاه، فقدان هرگونه امکانات رفاهی و تسهیلاتی در پای قلعه از مشکلات موجود بر سر راه مسافران قلعه است.متاسفانه مردم ساکن در نواحی مجاور قلعه که از دامداری و کشاورزی امرار معاش می کنند از شرایط نامطلوب اقتصادی، بهداشتی و اجتماعی رنج می برند. این در شرایطی است که همین مردم در کنار بنای باعظمتی زندگی می کنند که از تمدنی کهن حکایت دارد و شرایط به وجود آمده از نظر گردشگری در منطقه می تواند تحولی عظیم در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم منطقه پدید آورد.

تاثیر حوادث طبیعی در قلعه

رطوبت بیش از حد هوا باعث رویش گیاهان در لابه لای دیواره های قلعه و پوسیدگی آنها شده است.با این حال در مقایسه با قلعه های دیگر رودخان سالم مانده است.حوادث طبیعی و دستبردهای انسانی هرچند که آسیب های زیادی به این پیکره عظیم وارد کرده اند ولی از عظمت و بزرگی آن کاسته نشده است.
 

موقعیت جغرافیایی 
قلعه عظیم رودخان یکی از باشکوه ترین بناهای تاریخی گیلان زمین است، این دژ بر فراز کوهی در 25 کیلومتری جنوب غرب شهر فومن، در محدوده دهستان گوراب پس، از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن قرار دارد. ارتفاع قلعه از سطح دریاهای آزاد بین 655 تا 715 متر است که در خط الرأس یکی از ارتفاعات منطقه با نام محلی "قلعه ژیه" واقع شده است. در جهت شمال غرب قلعه، رودخانه ای به همین نام جاری است که از ارتفاعات پشت کوه و ماسوله داغ تالش - حد فاصل استان گیلان و زنجان - سرچشمه می گیرددکتر منوچهر ستوده در جلد یک کتاب"از آستارا تا استرآباد" نوشته شده، ارتفاع قلعه از شهر رشت 680 متر است، در جهت شمالی قلعه، رودخانه ای به نام قلعه رودخان وجود دارد که با اندک باران، آب آن دو برابر می شود؛ به طوری که آب نسبتاً زیاد این رودخانه در گذشته مانع حرکت سربازانی بوده که به طرف این قلعه می رفته اندجنگل های انبوه قدیمی نیز مانع دیگری برای حرکت مردان جنگی بوده است، به همین خاطر این دژ در دوران آبادانی ممتد خود کمتر مورد حمله متجاوزین قرار گرفته استگردشگران و علاقمندان به دیدن قلعه، بعد از شهر فومن جاده آسفالته مسیر قلعه را در جهت جنوب طی می نمایند. پس از عبور از روستاهای گشت، کرد محله، گشت رودخان، سیه کش، گوراب پس، ملسکام، سعید آباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات می رسند و پس از گذر از میان این روستا، جاده را تا اراضی پارک جنگلی قلعه رودخان می پیمایند و بالاخره مسیر 5/1 کیلومتری صعود تا قلعه را با پای پیاده و از طریق پله های احداث شده طی می کنند

وجه تسمیه قلعه رودخان

 

از آنجا که این قلعه تاریخی، در کنار رودخانه ای بنا شده به قلعه رودخان معروف است. کلمه رودخان مخفف رودخانه و قلعه رودخان، یعنی قلعه ای که در نزدیکی رودخانه است. این قلعه در ادوار تاریخی به نام های قلعه "هزار پله"، "حسامی"و "سکسار" نیز نامیده شده است.در فرهنگ تاریخ و جغرافیای شهرستان های ایران، تألیف عبدالرفیع حقیقت رفیع نیز آمده است، «روستای قلعه رودخان، قلعه ای قدیمی دارد که به نام سکسار معروف است، در جنوب آبادی و روی قله کوه بنا گردیده است». تهیه و تنظیم: زهره پری نوش

پیشینه تاریخی قلعه رودخان
با اینکه قلعه رودخان، مدت ها تخت سلطنت و مرکز حکمرانی حکام گیلانی بیه پس بوده، در متون تاریخی و جغرافیایی گیلان تا قبل از قرن دهم هجری نامی از این قلعه به میان نیامده است. تنها عبدالفتاح فومنی در کتاب تاریخ گیلان (ص183) یک بار از کوه قلعه رودخان یاد می کند و می نویسد : «امیره شاهرخ و کامیاب، پسران امیره سالار و بنی اعمام حسین خان بودند که به دستور حسن خان کهدمی در کوه قلعه رودخان کشته شدند».سلاطین اسحاقوند که از سال 550 تا 1002 ه - ق بر قسمت اعظم این مناطق حکمرانی داشته و نسبت خود را به اشکانیان می رساندند، از این قلعه با توجه به موقعیت دفاعی ممتاز و سوق الجیشی آن، به عنوان مقر فرمانروایی خود استفاده کرده و به دفعات در تجدید بنا و مرمت آن همت گماشته اند، به طوری که این قلعه در فاصله سال های 918تا 921 ه - ق به دستور سلطان حسام الدین امیر دباج بن امیر علاء الدین اسحاقی مرمت گردیده و از آن زمان به بعد، به نام "قلعه حسامی" نیز معروف شده استهدایت خان حاکم فومن، در سال 1175 ه- ق در زمان قیامش علیه کریم خان زند به تعمیر قلعه رودخان پرداخت و با تجهیز آن به توپ های جنگی، آن را برای دفاع از خود آماده نموددکتر منوچهر ستوده در جلد یک کتاب "از آستارا تا استرآباد" قلعه رودخان را سومین بنا از بناهای عجیب هفتگانه گیلان معرفی کرده و می گوید
«
من تاکنون دژی به عظمت و استحکام قلعه رودخان ندیده ام. تنها دژی که می تواند برابر همان قلعه باشد، قلعه اصطخر فارس است. دژهای خراسان و الموت رودبار و طارم زنجان در مقابل این دژ، بسیار کوچک و ناچیزند و شاید مساحت 10 یا 12 دژ، مساوی اراضی قلعه رودخان باشد.شایان ذکر است اولین بار چکو زکو Chozeko) محقق روسی لهستانی الاصل که در سال 1830 میلادی در گیلان مشغول بررسی بود، متوجه این قلعه شده و می نویسد: «قلعه رودخان دژی است بر بالای کوهی در قسمت علیای رودخانه ای به همین نام، باروی آن از سنگ و آجر است و در طرفین در ورودی دو برج دفاعی مستحکم وجود دارد». صرف نظر از اندک منابع مکتوب موجود در این زمینه، با توجه به سالیابی انجام شده توسط پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار فرهنگی، تاریخی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری کشور با روش ترمولومیناس، قدمت این قلعه به دوره سلجوقی بر می گردد. البته تمامی این قلعه بزرگ در یک زمان ساخته نشده است بلکه در دوره های بعدی مرمت و بازسازی هایی روی آن، صورت گرفته است.

بخش غربی :

 

شامل دروازه ورودی، چشمه، حوض، آب انبار و سردخانه، حمام، آب ریزگاه، شاه نشین و تعدادی واحد مسکونی که به وسیله برج و باروهایی محصور شده اند.قلعه کلاً دارای دو ارگ و شانزده قراول خانه است؛ ارگ یا شاه قلعه در دو طبقه و از آجر ساخته شده، قراول خانه ها، به صورت دو طبقه با نورگیرها و روزنه های متعدد مسلط بر محیط اطراف است. در ورودی یا دروازه قلعه، شمالی است و در دو طرف آن دو برج توپر بسیار عظیم ساخته شده است که در گذشته بر بالای آن کتیبه ای نصب شده بود، این کتیبه در حال حاضر در موزه رشت نگهداری می شودقبلاً چشمه آبی که منبع اصلی آب قلعه بود، در محوطه قلعه دیده می شد و معروف است که این آب را با گنگ (= تنبوشه) از ییلاق زرد خونی آورده اند. این چشمه پس از زلزله سال 1369 گیلان خشک شده بود که به وسیله سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گیلان احیاء شده است

بخش شرقی
مساحت بخش شرقی کمتر از بخش غربی است، بناهای موجود در آن بیشتر جنبه نظامی داشته و شامل دروازه ورودی جداگانه با دو برج بزرگ، زندان، تعدادی واحد مسکونی و در اضطراری (دزد در) استدر دیوار شمالی و جنوبی قلعه و در فواصل نامنظم، برج هایی است که بالای آنها اطاق های هشت ضلعی، از آجر ساخته شده (دیوارهای قلعه، شصت و پنج برج نگهبانی دارد) و در دیوارها، منافذ و ترکش هایی برای دیده بانی و برای ریختن مواد مذاب و تیر اندازی، تعبیه شده استاز وجوه جالب توجه در معماری قلعه رودخان، کاربرد طاق های جناغی و انواع مختلف آن و نیز طرح های آجر کاری و سنگ چینی است که نشان از دقت نظر سازندگان آن دارد
"
خود زکو" از کتیبه ای در قلعه رودخان یاد کرده که در حال حاضر وجود ندارد و "ستوده" به نقل از راهنمایان محلی معتقد است : مردی هندی سنگ کتیبه را از جایش کنده و پایین انداخته و دیگران، آن را شکسته اند و پاره های آن را به دره مقابل درب ورودی انداخته اندقلعه رودخان به دلیل اهمیت و اعتبار تاریخی، معماری، هنری، استراتژیکی، نظامی و وسعت قابل توجه، در تاریخ 30/5/1354 به شماره 1549/3 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

مرمت قلعه رودخان

 

 

 

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گیلان، بنا به ضرورت عملیات مرمت و استحکام بخشی بنای قلعه را در دستور کار خود قرار داده است. با عنایت به شواهد موجود، بنای قلعه از رویش گیاهان هرز و ریشه درختان خودرو، بیشترین صدمه را متحمل می شود؛ به همین منظور گیاه زدایی داخل قلعه و قطع درختانی که برج ها و دیوارها را در معرض خطر جدی قرار می دهند، طی چند مرحله انجام شده، ولیکن با توجه به وسعت زیاد قلعه و شرایط اقلیمی منطقه، این اقدام می باید کماکان ادامه داشته باشد.

کار پژوهش داخل بنا (طی سال های 79، 82، 83)، با جدیت تمام انجام شده، گیاه زدایی و باز کردن مسیر کاوش، قبل از شروع هر فصل پژوهش، ادامه داشته که تاکنون چهار فصل گمانه زنی و پیگردی باستان شناسی، به منظور دستیابی به نکات تازه ای پیرامون سال ساخت بنا، انجام گرفته است و مواد فرهنگی حاصل از این کاوش ها، عبارت اند از: سفال های دست ساز و چرخ ساز (لعابدار و بدون لعاب) که قدمت آنها احتمالاً به دوره صفویه می رسد و چندین نوع کاشی که شامل: کاشی های مثلثی با لعاب یک دست قهوه ای سوخته، کاشی های شش گوش بزرگ به رنگ فیروزه ای و کاشی های تزئینی با لعاب آبی و نقش گل های سفید شاه عباسی که مربوط به دوره صفویه است.

نشانه های گنج و دفینه در ریگ جن


 ریگ جن در جنوب غربی و غرب دشت کویر، جنوب سمنان، جنوب شرق گرمسار، شرق منطقه حفاظت شده کویر ، شمال انارک و غرب جندق قرار گرفته است! این دقیق ترین آدرسی است که می توان از کویری داد که نام و نشانش در بیشتر نقشه ها وجود ندارد. انگار که ریگ جن سرزمین حذف شده دوران باشد!...

مطلب فوق توسط دوست گرامی جناب آقای صولتی و همسر گرامی ایشان برای ماآماده و ارسال شد

 

ریگ جن یا بمودای ایران که جز تپه های سوزان هدیه دیگری برای مسافرانش ندارد. در این منطقه کویری تا چشم کار می کند تپه های شنی است و باتلاق های نمک که مهم ترین بهانه تبدیل ریگ جن به یکی از صعب العبور ترین نواحی جهان به شمار می رود. ریگ جن آنقدر صعب العبور است که از دوران های قدیم هیچ کاروان و مسافری از آن عبور نمی کرده است. بنابراین طبیعی است که هیچ روستایی هم در آن وجود نداشته باشد.

 

این منطقه در باورهای مردم بومی کویر، سرزمین نفرین شده است! آنها معتقدند که ارواح پلید و شیاطین در این سرزمین اسرارآمیز حکومت می کنند و به همین دلیل هر که پا به ریگ جن می گذارد بلعیده می شود و دیگر باز نمی گردد! اما شاید برایتان عجیب باشد که بدانید این روزها ریگ جن تبدیل به یکی از مقاصد گردشگری ایران شده است و تورهای گردشگری هر از چندگاهی به این کویر سوزان و بلعنده سفر می کنند.سرزمینی که اگر پایتان را به آنجا بگذارید خواهید دید که در شعاع پنجاه کیلومتری تان هیچ جنبده‌ای وجود ندارد!

 

 

 

بومیان منطقه تصور می کنند که ارواح پلید و شیاطین در ریگ جن 

 

سکونت دارند و به همین دلیل هر که پا به این سرزمین اسرار آمیز می گذارد بلعیده می شود و دیگر باز نمی گردد

ریگ جن روی نقشه

 

ریگ جن در جنوب غربی و غرب دشت کویر، جنوب سمنان، جنوب شرق گرمسار، شرق منطقه حفاظت شده کویر ، شمال انارک و غرب جندق قرار گرفته است! این دقیق ترین آدرسی است که می توان از کویری داد که نام و نشانش در بیشتر نقشه ها وجود ندارد. انگار که ریگ جن سرزمین حذف شده دوران باشد!

 

 ریگ جن با وسعتی حدود 3800 کیلومتر مربع در حاشیه شمالی به کوه گوگردی ، در حاشیه شرقی به جاده دامغان - جندق و در قسمت شمالی به رودخانه ورگی که از ارتفاعات کوه گوگردی سر چشمه می گیرد می رسد. این رود در جهت شمال غربی-جنوب شرقی وارد ریگ جن می شود و کوه ملا هادی در حاشیه جنوبی این ریگ زار قرار دارد.

اما بهترین مسیر دستیابی به آن هم بخش شمال شرق پارک ملی کویر است، یعنی جاده سنگفرش ملک آباد که البته داخل مرز پارک بوده و زیر نظر سازمان حفاظت محیط زیست اداره می شود. بنابراین باید از این سازمان مجوز عبور بگیرید. مسیر دیگر ورود به ریگ جن هم جندق است که دقیقا در نقطه مقابل، یعنی در بخش شرقی پارک قرار دارد.

 

اگر از تهران عازم ریگ جن می شوید باید بدانید که فاصله تهران تا جندق حدود 170 کیلومتر استبنابراین برای این سفر باید طوری برنامه ریزی کنید که برای رفت و برگشت سوخت و تجهیزات کافی داشته باشید.

 

سفر به سرزمین ارواح خبیثه!

 

در سال 1900 سون هدین، کویرنورد بزرگ سوئدی اولین گردشگری بود که سعی کرد ریگ جن را تجربه کند. اما به دلیل باتلاقی بودن منطقه از تصمیمش منصرف شد و در نتیجه از حاشیه غربی و جنوبی ریگ جن عبور کرد. او بعدها در کتاب کویرهای ایران به طور مفصل درباره این کویر نوشت تا در سال 1930 آلفرنس گابریل" با ایده گرفتن از این کتاب راهی ایران شود و عزم ریگ جن کند. اما او هم تنها از عرض ریگ جن گذشت. تا این که در سال 1380 اولین کویر نورد ایرانی راهی ریگ جن شد تا طلسم این سرزمین اسرارآمیز را بشکند. دکتر علی پارسا، برای اولین سفر با شتر راهی ریگ جن شد اما سفرهای بعدیش را با تیم های کویرنوردی انجام داد.

 

 

اگر شما هم کافی انگیزه پیدا کرده اید که جانتان را کف دستتان بگیرید و راهی ریگ جن شوید، بهتر است خیلی عجله نکنید. توصیه می کنیم که اگر تا به حال کویر نوردی نکرده اید و به اصطلاح حرفه ای نیستید، برای اولین تجربه به هیچ عنوان ریگ جن را انتخاب نکنید که در این صورت رفتنتان با خودتان است و برگشتنتان با خدا! حتی اگر هم حرفه ای هستید حتماً گروهی به این منطقه سفر کنید. آن هم با یک تیم کاملا حرفه ای.

 

بهترین وسیله برای عبور از این کویر‌، جیپ های سبک وزن است و البته فراموش نکنید که هر لحظه امکان گیر کردن و گم شدنتان در کویر ریگ جن وجود دارد. پس باید از همه امکان های نرم افزاری مثل نقشه های دقیق و GPS که قبلا تمام مسیرهای عبور از ریگ جن روی آن مشخص شده است استفاده کنید. این البته به جز اطلاع مسئولان محلی از سفر تیم کویرگردی به ریگ جن است که باید کاملا در جریان نقشه سفر تیم باشند.

 

سفر به ریگ جن معمولا با بیشترین حد تجهیزات صورت می گیرد. در این سفر معمولا برای مدت حداقل 15 روز غذا‌، آب، بنزین و وسایل فنی ماشین ها برداشته می شود تا در صورت بروز مشکل حفظ گروه امکان پذیر باشد.

 

اما ریگ جن غیر از احتمال گم شدن و ته کشیدن منابع حیاتی، بهانه های دیگری هم برای بلعیدن مسافرانش دارد! فرو رفتن در گل و لجن و باتلاق های ریگ جن یکی از مهم ترین خطرهایی است که هر مسافری را تهدید می کند.

 

 

 

همیشه کسانی که سراغ کویر رفته اند زندگی معمولی و عادی نداشته اند و به نوعی نگاهی متفاوت به مسائل زندگی داشته اند به دنبال کشف نکات جدیدی از زندگی بوده اند. از جمله گروه هایی که سفر به کویر همیشه برای آنها بسیار جذاب و دوست داشتنی بوده ماجراجویانی اند که البته عشق ماشین هم هستند. ماه گذشته تعدادی از اعضای کمیته ماشین های دو دیفرانسیل که تحت نظر فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری هستند توانستند بعد از چهاربار تلاش بلاخره در پنجمین مرتبه با موفقیت از کویر مرکزی ایران عبورکنند و این افتخار را به نام خودشان ثبت کنند...(مرتضی قدیمی)

 

کویر همیشه علاوه بر آنکه بسیار دارای رمز و راز بوده در عین حال بسیار جذاب و دوست داشتنی هم بوده است.سکوت کویر، تنهایی و خلوت آن، پرمعنا بودنش، دوری از شهر، رنگ دیگر آسمانش و ده ها بهانه دیگرزمینه های مناسبی بوده اند برای کسانی که هرازگاهی سراغ آن رفته اند. همیشه کسانی که سراغ کویر رفته اند زندگی معمولی و عادی نداشته اند و به نوعی نگاهی متفاوت به مسائل زندگی داشته اند به دنبال کشف نکات جدیدی از زندگی بوده اند. از جمله گروههایی که سفر به کویر همیشه برای آنها بسیار جذاب و دوست داشتنی بوده ماجراجویانی اند که البته عشق ماشین هم هستند. ماه گذشته تعدادی از اعضای کمیته ماشین های دو دیفرانسیل که تحت نظر فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری هستند توانستند بعد از چهاربار تلاش بالاخره در پنجمین مرتبه با موفقیت از کویر مرکزی ایران عبورکنند و این افتخار را به نام خودشان ثبت کنند.

 

صدسال قبل

 

هدن سون سوئدی در سال ۱۹۰۵ از حاشیه کویر ایران می گذرد و در یادداشت هایش از مسیری که طی کرده بسیار یاد کرده است. آلفوسن گابریل بلژیکی هم ۶۰ قبل تقریبا همان مسیر را سال ها بعد طی می کند. او بعد از گذشتن از جندق خودش را به طبس می رساند و ایران را به قصد تبت ترک می کند. گابریل نیز در خاطراتش از کویر ایران بسیار یاد می کند و آروز می کند باردیگر از کویر ایران بگذرد و البته بتواند از مرکز کویر ایران بگذرد. هرچند که این آروز برای او محقق نمی شود.

 

صد سال بعد

 

به جز هدن سون و آلفونس گابریل که مشهورترین کسانی هستند که از کویر ایران گذشته اند و چیزهایی هم در مورد آن نوشته اند،کسان دیگری هم به قصد عبور از مرکز کویر ایران تلاشی کرده اند که بعضی ها هم موفق شده اند. اما عبور از مرکز کویر ایران توسط ماشین اتفاقی است که ماه گذشته برای اولین بار صورت گرفت. این سفر ۵ روزه که پیش بینی می شود بیش از ده روز به طول انجامد توسط یک گروه چهارده نفره بوسیله شش خودروی دو دیفرانسیل صورت گرفت. البته اعضای این گروه قبل از این سفر چهار بار دیگر به قصد عبور از مرکز کویر ایران تلاش کرده بودند که هر بار به دلایلی مختلف ناکام مانده بودند.

 

چهار بار شکست

 

اولین اقدام عبور از کویر این گروه به سال ۱۳۸۰ باز می گردد. آن سال گروه شش نفره با سه خودرو به سمت کویر حرکت کردند و صرفا توانستند ۳۰ کیلومتر داخل کویر شوند. تمام شدن ذخیره بنزین در آن سال باعث شد تا از ادامه نفوذ به منطق کویری صرف نظر کنند. در سفر دوم تعداد ماشین ها به عدد هفت می رسد و جویندگان کویر هم هفده نفر می شوند. این بار گروه موفق تر عمل می کنند اما باز هم نمی تواند از مرکز کویر عبور کند و از شمال منطقه ای کویری معروف به ریگ جن عبور می کند. این بار این گروه نسبتا شلوغ ۳ روز در باتلاق ها متوقف می شوند. سومین سفر این گروه هم شکل می گیرد. این تصور که در پاییز زمین خشک است و امکان نفوذ به کویر بیشتر است بهانه های سفر را در این فصل ایجاد می کرد. این بار هم گروه موفق به عبور از کویر نمی شود. اما به یک موفقیت قابل توجه می رسد و آن پیدا کردن مسیر ورودی به کویر بود که مقدمات موفقیت را فراهم می کرد. گروه در سفر سوم مسیر گابریل و سون را تا جنوب ریگ جن طی می کند. بهمن ماه همان سال با این ذهنیت که مسیر ورود به کویر پیدا شده است مقدمات چهارمین سفر فراهم می شود. اینبار همه امیدوار بودند که دیگر موفق خواهند شد. گروه جور شش نفره از انارک خو دشان را تا مرکز ریگ جن می رسانند. به رغم آن که یکی از ماشین ها هم خراب شده بود اما ناامید نشده بودند. وقتی به ریگ جن می رسند مجبور می شوند که مسیر را ادامه ندهند و راه رفته را بازگردند. این بار کمبود آب و بنزین برایشان مشکل ساز می شود چرا که مدت ۵ روز مسیریابی کردند و۵ روز هم داخل ریگ جن متوقف شده بودند.

 

برای آخرین بار

 

شاید اگر هر مجموعه یا گروه دیگری بودند دیگر ناامید شده بودند و بی خیال عبور از کویر مرکزی ایران می شدند. اما امسال پاییز نشده ذهنیت سفر به کویر یکبار دیگر در ذهن اغلب کسانی که در چهار سفر قبلی حضور داشتند حلول کرده بود. حتی کسان دیگری هم که ماجرای ۴ سفر قبلی را شنیده بودند و خیلی هم اهل ماجراجویی نبودند ترغیب شده بودند تا در سفر بعدی گروه را همراهی کنند.امسال وضعیت فرق می کرد و اکثرا امیدوار بودند که دیگر طلسم عبور از کویر را خواهند شکست . این بار برخلاف سنت هر سال برنامه کویرنوردی در مهرماه انجام نمی شود به بهمن ماه می افتد. از چند ماه قبل خیلی ها اعلام آمادگی برای حضور در این سفر کرده اند و خودشان را آماده کردند تا یکی از اعضا باشند تا بعد از دیدن ریگ جن و عبور از کویر نام خودشان را در لیست پرافتخار مجموعه ای که از کویر مرکزی ایران گذشته اند ببینند. دیگر تجهیزات تکمیل شده بود و به نظر اغلب اعضا تجربه کافی برای گذشتن از کویر را کسب کرده بودند. خیلی ها فکر می کردند اگر اینبار هم نتوانند از کویر عبور کنند دیگر آنرا بی خیال خواهند شد.

 

بلاخره طلسم می شکند

 

ریگ جن فقط برای مردمانی که در کویر زیسته اند پر از رمز و راز نیست. مردم کویر معتقد هستند که در مرکزکویر دریاچه ای وجود دارد که دست هیچ بنی بشری به آن نرسیده و آنجا پر از رمز و راز است. جابجا شدن تپه ماهورها را هم به جن ها نسبت می دادند و به همین دلیل نام آن منطقه را ریگ جن نهاده بودند. گروه کویرنورد هیچ توجهی به باورهای سنتی مردم آن منطقه ندارد و این بار باید هرطور که شده خودش را به ریک جن برساند و آز آن عبور کند. اعضای گروه تصمیم گرفته اند که این بار طلسم را بشکنند. وجود نقشه ماهواره ای، کامپیوتر دستی، تلفن ماهواره ای، هزار لیتر آب،۲۴۰۰ لیتر بنزین برای هفت ماشین، غذا به اندازه کافی برای چهارده نفر و تجهیزات مورد نیاز دیگر هم بیانگر این موضوع بود که هرطور شده باید به مرکزکویر ایران رسید و از آن عبور کرد که بالاخره این اتفاق می افتد و به رغم اینکه اعضا تصور می کردند شاید تا ۱۵ روز هم سفرشان طول بکشد در پنجمین روز سفر زمانی که از کویر خارج می شوند جشن موفقیت می گیرند. جشنی که چندین سال منتظر برگزاری آن بودند. در هر صورت گرچه این موفقیت و پیروزی برای گروه کمیته ماشین های دو دیفرانسیل فدراسیون اتومبیلرانی ۵ سال به طول می انجامد اما آنقدر لذت بخش است که فکر می کنند سال آینده علاوه بر این که این مسیر را یکباردیگر تکرار کنند به کویر لوت هم بروند.

 

ماشین ها آماده می شوند

 

برای انجام چنین سفری باید امکانات زیادی فراهم شود که مهمترین آنها توجه به ماشین هاست . از یکی دوماه مانده به استارت راننده ها خودروهایشان را حسابی تعمیر کرده اند. خودروهایی که اغلب به درد رانندگی در شهر نمی خورد بیشتر مناسب کوه و بیابان هستند. علاوه بر رسیدگی مناسب به خودروها همه جور امکانات باید فراهم می شد. ازچادر و کیسه خواب گرفته تا مواد غذایی و آب و بنزین. برای این سفرکه کمتر از یک هفته طول می کشد چیزی در حدود ۵میلیون تومان هزینه می شود اما این همه وقت، تلاش، هزینه، نگرانی، تحمل خستگی، بی خوابی و ... برای چه؟

 

لذت غیرقابل وصف

 

وقتی اعضای گروه از کویر صحبت می کنند چشم هایشان برق می زند. انگار دارند از یک دنیای دیگر صحبت می کنندانگار که دارند از خواب هایشان تعریف می کنند. یکی از رنگ متفاوت آسمان می گوید یکی از شب های کویر و ستاره ها که انگار به زمین نزدیک شده اند می گوید. دیگری از سکوت غیرقابل وصف کویر می گوید. یکی دیگر از بچه ها از صدای باد در کویر گوید که انگار چیزهای برای گفتن دارد. آن یکی از آرامش کویر می گوید که هیچ کجا تکرار نمی شود. اعضای گروه حرف های زیادی در مورد کویر برای گفتن دارند ام اهرکدام وقتی چیزی را می گوید در انتهای حرف هایشان اضافه می کند که باید آنجا باشی و آنجا زندگی کنی تا متوجه لذت کویر بشویمتوجه شوی که در کویر زندگی معنای دیگری دارد آنجا خستگی به معناست و همه اش زندگی است و زنده بودن.

 

رفاقت رمز موفقیت

 

برای گذر از کویر تجهیزات بسیار مهم هستند اما وجود یک جمع صمیمی و البته حرفه ای بسیار مهمتر است. ماندن در باتلاق های کویر یا متوقف شدن در چاله های تپه ماهورها یعنی قید ماشین را زدن. اما حضور یک جمع متحد باعث می شود تا همه بتوانند به همدیگر اعتماد داشته باشند و امیدوار باشند. در این سفر هم حمید بریری با آوردن آب و چادر و پوشاک، جلال پورابراهیم با داشتن روحیه جنگنده و جیپ مشهورش به نام جی جی ، مهران سلطانی بعنوان راننده پیشرو، حمید ساغرچی با آن دوج پاورواگن که سوخت ۵ماشین را حمل می کرد، محمد شفیع زاده با خودرو قوی و متفاوتش، کاووس اکبری با صبر و هوشیاری اش، محمد رضوی و بابک هروی که به رغم بیماری وفادار ماندند، محمد ابراهیم عامری به عنوان کارشناس ارشد محیط زیست و نقشه خوان، جمال بی ریا با حضوری فعال خودش، علی علیمحمدی با تلاش بسیارش در لحظه های حساس، داوود نجف زاده بعنوان مسن ترین فرد گروه که بسیار پیاده روی کرد و محمود حیدری با حضور پررنگش در لحظه لحظه های کسب این موفقیت موثر بودند و شاید بتوان گفت که حضور تک تکشان در عبور از کویر بسیار موثر بود.

 

۵روز تکرارنشدنی

 

طبق قرار قبلی حرکت از تهران آغاز می شود. گروه شب اول را در روستای متروکه البته زیبای عشین ساکن می شود . روستایی در شمال انارک که خود انارک در ۱۰۰ کیلومتری شمال نایین واقع است. در دومین روز خودروها به سمت چشمه بابا خالد حرکت می کند این چشمه آخرین محلی است که آب آشامیدنی وجود دارد و مورد مصرف چوپان ها و ساربان ها است. بعد از چشمه بابا خالد دیگر هیچ آب و آبادی وجود ندارد. بعد از عبور از کوه ملاهادی گروه به جنوب ریگ جن می رسد و از اینجا باید ۲۷ کیلومتر طی می شد تا به مرکز کویر می رسدند. تغییر و تحولات ایجاد شده در منطقه و جابجا شدن منطقه و جابجا شدن تپه های و قدیمی بودن نقشه های ماهواره ای باعث می شود که گروه تا حدودی در این منطقه معطل شدرسیدن به مرکز کویر با توجه به پیدا کردن ورودی ها در سفر قبل کار آسانی بود اما خروج از آن کار بسیار سختی بود که باید خطر می کردند چرا که ممکن بود به باتلاق بخورند و باید این امکان را می داشتند که بتوانند برگردنددر هرصورت بعد از رسیدن به مرکز وسیله برگشت انتخاب شد. مواجه شدن با دو باتلاق، متوقف شدن در تپه ماهورها، نگرانی و اضطراب بعضی از بچه های گروه از جمله مشکلاتی بود که در حلول سفر با آن مواجه بودند. گروه ۳ شب در ریگ جن متوقف می شود و روز چهارم از آنجا خارج می شود. در مسیر برگشت ارتفاع بعضی از تپه ها به ۲۰ متر هم میرسد که مجبور می شوند آنها را دور بزنند و گاهی هم با بن بست کوچه ها مواجه می شوند اما بلاخره همه سختی کشیدنها به پایان می رسد وبعد از طی ۲ روز مسافت از کویر خارج می شویم.

 

حرف آخر

تمام ۵بار سفر این گروه همه در سکوت شکل می گیرد حتی سروصدای شلوغی و شادی پس از موفقیت آنها را هم هیچکس نمی شوند. این گروه ۱۴ نفره را که به همت و سعی و اراده خودشان توانستند برای اولین بار از کویر مرکزی ایران را عبور کنند تقریبا هیچکس نمی شناسد و در هیچ کجای ایران هم معروف نیستند، اما نام ایران و کویر مرکزی ایران آنقدر معروف است که ۱۰۰ سال قبل فردی از اروپا با پای پیاده آن را طی می کند و در یاداشت هایش از آنجا یاد می کند. شاید جای تاسف و غبطه خوردن باشد که چنین اتفاق مهمی اینقدر در خلوت و خاموشی شکل بگیرد و آنقدر که شایسته است از آن یاد نشود

نشانه دست در دفینه

این علامت چند حالت دارد که باید به آن دقت نمایید(آیا دست راست و یا دست چپ است؟و…)دقت کنید که اگر انگشتی با بقیه فرق داشته باشد یا کج شده باشد آن انگشت جهت را به شما نشان می دهد.

دست باید نشانه دیگری هم داشته باشد ، پس آن انگشتی که کج است به نشانه آخر اشاره دارد. وقتی در کنار دست علامت های دیگری باشد (مانند سوراخ و…) هم می تواند جهت را نشان بدهد و عمق هدف را تعیین می نماید.

معمولاً یونانی ها از دست برای قسم ،آنهم بصورت برجسته استفاده می نمودند و وقتی باهم گنجینه ای را مخفی می کردند بدین صورت قسم می خوردند و یا بقولی هم قسم می شدند.

اگر اطراف دست علامت دوم نباشد (مانند: یک خط یا نقطه وسوراخ و…) برای دست راست 25 قدم و برای دست چپ 5 قدم به سمت مسیر انگشتان باید بروید.

اگر دو دست باشد قسم است و هم میتواند مربوط به دعا نمودن ونیایش باشد.

اگر در داخل دست علامت + یا ضرب باشد صد درصد علامت دفینه است. در این حالت اگر در داخل دست راستی که انگشتان از هم باز شده اند علامت + یا ضرب باشد به سمت انگشتان 19 الی 25 قدم بروید و به دنبال نشان آخر باشید.

در همین حالت اگر انگشتان بسته باشد و فقط انگشت اشاره باز شده باشد ، 40 الی 70 قدم به سمت جایی که اشاره می کند ، هدف قرار دارد.

در کل دست نشانه آخر نیست و باید یک علامت دیگر را پیدا کنید که آن علامت تمام کننده است